رویای آرامش(دهکده ایرونی)



من هیچوقت دوست ندارم کلمه ن ف رت رو به کار ببرم و یا ازش استفاده کنم ولی گاهی از دوست نماهای دور و برت انقدر رفتار زشت و ناپسند میبینی که نمیتونی از رفتارش احساس ن ف رت و انزجار نکنی! من هرچه فکر میکنم میبینم نمیتونم هیچ دوستی داشته باشم که بتونم روش حساب کنم هرچند خودم انقدر روم حساب میکنن که شدم ماشین حساب. چرا هیچکس رو پیدا نمیکنم که حداقل کمی و خیلی خیلی کم تلاش کنه شبیه من صادقانه رفتار کنه و یا نهایتا وانمود کنه! گاهی از خودم متنفر میشم که چرا
این دلتنگیه چیه آخه!!! چقدر عجیبه والا.ماکه سنمون داره میره بالا میگفتیم بزرگتر بشیم خیلی چیزا رو فراموش میکنیم ولی ظاهرا تا آخر عمر این داستان ادامه داره.مخصوصا وقتایی که احساس تنهایی میکنی و از همه بریدی.حس میکنی یه وزنه سنگینی روی قفسه سینته که نفستو بند میاره.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه سایت بلاگ بیست تیراژه dargire zaman خرّم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست ای کاش باز چفیه سجاده می شد داروگیاهی لقمان حکیم پنجره چوبی یادداشت های روزانه عجايب و خواندنيهاي جهان راهنمای تلفنی تعمیرات موبایل و کامپیوتر